دشواری زبان حکمت و رمز گشودن آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی

چکیده

هر علمی دارای منطق و زبانی است که هرگاه خواننده آن علم با آن منطق و زبان آشنا شود، می­تواند آن علم را به درستی بفهمد. حکمت و فلسفه اسلامی نیز دارای منطق و زبان خاصی است که برای فراگیری آن باید منطق و زبان آن را به درستی بشناسیم. اساسی­ترین منطق و زبان حکمت اسلامی، اصل امتناع تناقض است. گاهی در نگاه بدوی، برخی از قواعد حکمی با این اصل ناسازگار به نظر می­آید. برای نمونه چگونه می­توان مدعی بود در مرتبۀ ماهیت، دو نقیض با هم از آن سلب شوند یا اینکه چگونه حدوث ذاتی ممکنات که در آن فرض می­شود وجود ممکنات با عدم آن جمع می­شود (عدم مجامع با وجود) با امتناع اجتماع دو نقیض سازگار می­افتد. یا اینکه قاعدۀ فرعیت چگونه با تقدم ذاتیات قابل جمع است و این قاعده چگونه با هلیات بسیطه سازگار می­افتد؟ آیا ثبوت محمول برای موضوع فرع ثبوت محمول است یا خیر و اگر آری، أعدام و انتزاعیات چگونه ثبوت خواهند داشت؟ چرا باید از دو مفهوم وجود و ماهیت، یکی را اصیل و دیگری را اعتباری دانست؛ در حالی که هر دو بر شیء خارجی صادق هستند؟ اگر وجود اصیل باشد، چگونه باید کثرت موجودات را که نهاد عقل آنها را می­پذیرد، توجیه کرد؟ چگونه می­توان وجود را مساوق با خارجیت و ترتب آثار دانست؛ در حالی که نزد عقل وجود به ذهنی و خارجی تقسیم می­شود و وجود ذهنی دارای اثر نیست؟ مشابه همین بیان را می­توان در تقسیم وجود به بالقوه و بالفعل و نیز واحد و کثیر بیان کرد؛ در حالی که از طرف دیگر گفته می­شود وجود مساوق با فعلیت و وحدت است. این مسائل به حسب ظاهر متهافت و فهم آنها برای دانش پژوه دشوار به نظر می­آیند؛ اما اگر منطق و زبان حکمت و فلسفه اسلامی به درستی فهمیده شود، روشن خواهد شد که این امور به حسب ظاهر متهافت، اما در واقع درست هستند و تناقضی در آنها وجود ندارد. بنابراین شناخت درست منطق و زبان حکمت است که پارادوکس­نماها را از میان برمی­دارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Sophistication of the Theosophy Language and the Mystery of Its Uncovering

نویسنده [English]

  • Askari Sulaimani Amiri
Assistant professor of Imam Khomeini Education
چکیده [English]

Each academic discipline has its own logic and language through knowledge of which  its reader can understand that science. Islamic theosophy and philosophy has its own logic and language which should be correctly learned by those interested in this domain of thought.  The most fundamental issue in the principle of noncontradiction. It seems, at first glance, that some philosophical rules are inconsistent with this principle. For instance, how is it possible to claim that both being and nonbeing are negated at level of quiddity or how is it that an existing essentially contingent being is still  described as possible to be and not to be and so how this can be consistent with the impossibility of  contradiction. There are cases of apparent inconsistency like the rule of presupposition of subject in predication with priority of essentials and its application to the simple propositions in which the concept of being is predicated of a given subject. What about nonbeings and abstract entities and what is the mode of their realization. Why should we  consider only one of two concepts of existence and quiddity to be fundamentally real and regard the other to be the mere construction of mind while both concepts are true of external entity. If only being is real how can multiple things be justified? How can being be considered concomitant with extramentality and efficacy on one hand  be divided into mental and extramental on the other. Similar objection can be raised about division of being into one and many or potential and actual since it is affirmed that being is concomitant with unity and actuality. These seemingly incompatible philosophical problems  seem to be difficult to understand. To see there is no real contradiction one should  know properly the logic and language of theosophy which is the core message of this article.

کلیدواژه‌ها [English]

  • institute of reason
  • principle of noncontradiction
  • Quiddity
  • essential coming-into-being
  • rule of presupposition
  • principality of being
  • gradation of being
  • external and mental
  • one and many
  • potentiality
  • actuality