ORIGINAL_ARTICLE
معناشناسی عدالت در ساحت اجتماعی
با وجود درک ارتکازی همگانی از عدالت، تنوع ملاحظات دخیل در کاربردهای اجتماعی آن فضای بحث را در معرض آشفتگی قرار داده است. آیا استعمالات عدالت در حوزههایی مثل: حقوق، سیاست واقتصاد از اشتراک معنوی برخوردار است؟ آیا الگوهای معنایی عدالت از قبیل: اعطای حق، مراعات شایستگیها، مساوات، بیطرفی و توازن قابل ارجاع به یک الگوی جامعاند؟ در این که دربارهی اصول عدالت و شناسایی مصادیق آن با دیدگاههای متعارضی مواجهیم تردیدی نیست اما آیا اساساً همهی اینها تحت عنوان عدالت با مسألهی واحدی روبرو هستند؟ آیا همزبانی میان آراء دارای مبانی ایدئولوژیک و چارچوبهای معرفتی متفاوت امکانپذیر است؟ قبل از ورود به نزاعهای ایدئولوژیک میان نظریههای عدالت یک تحلیل معناشناسانه از عدالت اجتماعی آن گونه که در این جستار مد نظر قرار گرفته است میتواند ضمن پاسخگویی به این قبیل سؤالات راه را برای بازآرایی منطقیتر دیدگاهها در قبال یکدیگر هموار نماید.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15268_d4769424272899bba7dda297cfbf7acb.pdf
2011-11-22
7
40
حسین
توسلی
tavassoli@bou.ac.ir
1
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
حدسیات از نگاه منطق و فلسفه اسلامی
در این نوشتار، مهمترین مباحث معرفتشناختی را که دربارة حدسیات بیان شدنی است ارائه کرده، کاوش و بررسی میکنیم: پس از بیان پیشینة این اصطلاح، به تعریف آن میپردازیم. سپس، چیستی حدس، تمایز آن با تجربه، تمایز آن با الهام، استقلال آن از عقل، و فرق حدسیات و مجربات را از نگاه اندیشمندان مسلمان بحث و بررسی میکنیم. در ادامه، بداهت آنها را ارزیابی و نقدهایی که متوجه بداهت و یقینی بودن آنها شده است ارائه کرده، به داوری مینشینیم. در پایان، نگاهی گذرا به اعتبار معرفتشناختی حدسیات میافکنیم.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15271_b9119d7a17e3271cc6cd45305fdb4c52.pdf
2015-11-22
41
74
حدس
فکر
الهام
تجربه
بداهت حدسیات
اعتبار معرفتشناختی
محمد
حسینزاده
1
دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تقریرهای گوناگون از برهان ابنسینا بر توحید ذاتی واجب تعالی در اشارات و تنبیهات
ابنسینا برهانی ابتکاری بر اثبات توحید ذاتی واجبالوجود دارد که آن را در اشارات و تنبیهات بسط داده است، هرچند بیانی اجمالی از آن را در الهیّات شفا نیز آورده است. شارحان در تقریر این برهان راههای گوناگونی پیموده و هریک تفسیر و تقریر خاصی از آن ارائه کردهاند. اختلاف این تقریرها عمدتاً در تعیین اقسام و فرضهایی است که در این برهان مورد نظر ابنسینا بوده است.
در این مقاله، پس از اشاره به جایگاه برهان ابنسینا در میان براهین توحید، تقریرهای فخرالدّین رازی، خواجه نصیرالدّین طوسی، قطبالدّین رازی و استاد مطهّری از این برهان بیان و ارزیابی شده، و، در پایان، این نتیجه حاصل آمده است: تقریر خواجه طوسی – به دلیل خالی بودن از اشکالات تقریرهای دیگر از قبیل تصرّف در کلام ابنسینا و یا افزودن قسمی بر اقسام مورد نظر ابنسینا، و نیز بهسبب وارد نبودن اشکالهایی که به اصول برهان کردهاند - از دیگر تقریرها به کلام ابنسینا نزدیکتر است.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15274_9d704934c490f11d8e845201ab6ea9cd.pdf
2015-11-22
75
104
توحید ذاتی
ابنسینا
خواجه طوسی
فخرالدّین رازی
قطبالدّین رازی
مرتضی مطهّری
حسینعلی
شیدان شید
shidanshid@rihu.ac.ir
1
استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گسترۀ عصمت انبیا از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه طوسی در مرحلۀ عصمت انبیا به اعتبار بُعد نظری، معتقد است که پیامبر در دریافت، حفظ و انتقال وحی کاملاً معصوم است و هیچگونه خطایی نه سهواً و نه عمداً از او صادر نمیشود اما به اعتبار بُعد عملی، معتقد است که عصمت شامل قبل از بعثت و بعد از بعثت، گناهان کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، نفرتآور و غیرنفرتآور و حتی داوری در منازعات، تشخیص موضوعات احکام دینی، مسائل اجتماعی و تشخیص مصالح و مفاسد امور و مسائل عادی زندگانی هم میشود. او با تأکید بر لطف بودن «عصمت» در حقّ دارندۀ آن بیان می کند که عصمت اینگونه است: عبد معصوم، در عین قدرت بر انجام معصیت، انگیزۀ ترک دارد و به سمت طاعات ترغیب میشود. ازآنجاکه خواجه حصول وثوق و اعتماد کامل به انبیا را که تأمین کنندۀ غرض از رسالت ایشان است بدون تصور عصمت امکانپذیر نمی داند، «عصمت» را عقلاً و نقلاً به طور مطلق ضروری میشمارد. ایشان به دلایل نقلی نظیر آیات ناظر به عدم نفوذ شیطان نسبت به مخلصان و مطهران، هدایتیافتگی انبیا، و نرسیدن عهد الهی به ظالمان، و دلایل عقلی نظیر لزوم وثوق و اطمینان، لزوم تکلیف به محال، و لزوم مخالفت با پیامبر در صورت عدم عصمت استناد میکند.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15278_167e6a8c10aa6ababb0c32aaa92f06d6.pdf
2015-11-22
105
132
عصمت
انبیا
خواجه نصیرالدین طوسی
اختیار
لطف
رضا
اکبری
rezaa.akbari@gmil.com
1
استاد گروه فلسفه و کلام ـ دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امامصادق(ع)
AUTHOR
علیرضا
اژدر
ajdar@gmail.com
2
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ناصر
محمدی
3
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه پیام نور
AUTHOR
محمد صادق
واحدی فرد
4
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه پیام نور
AUTHOR
علی
پریمی
ali.parimi@yahoo.com
5
دانشجوی دکتری فلسفه و دین دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش خیال در مکاشفات صوری از دیدگاه محیی الدین ابن عربی
کاربرد خیال در عرفان نظری و در بحث مکاشفات همواره مورد توجه اهل نظر در علوم شهودی بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. بر این اساس، خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیشِ روی عارف ایفا می کند. ابن عربی، در تبیین و چگونگی مسئلة فوق، خیال را به دو قسم متصل و منفصل تقسیم می کند. از دیدگاه وی، خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و واسطة میان عقل و حس است و خیال منفصل عالمی حقیقی و مستقل در مراتب هستی است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس قرار گرفته است. طریقیت خیال متصل نسبت به خیال منفصل و ارتباط وجودی آن دو سبب می شود تا مکاشِف صُوَر مثالی موجود در عالم خیال منفصل را در خواب و بیداری مشاهده کند. این مکاشفه که کشف صوری نامیده می شود درجات مختلفی دارد که بالاترین آن وحی انبیا است.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15281_3633592b1b74254c510c5a5e11d2a641.pdf
2015-11-22
133
160
خیال متصل
خیال منفصل
صور مثالی
مکاشفة صوری
ادراک خیالی
ابن-عربی
علیرضا
اژدر
ajdar@gmail.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
AUTHOR
محمدصادق
جمشیدیراد
2
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
AUTHOR
سیدعلی
علم الهدی
3
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
AUTHOR
محمد
ابراهیم نتاج
4
دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی (مبانی نظری اسلام) دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مبانی تطابق عوالم از دیدگاه صدرالمتألهین
«تطابق عوالم» اصلی است که در حکمت متعالیه بیانگر چندوچون نسبت و روابط حاکم بین عوالم میباشد. ملاصدرا هستی را در چهار عالم اله، عقل ، مثال و ماده طبقهبندی میکند و نسبت این عوالم را از نوع قشر و لُبّ، محیط و محاط، حقیقه و رقیقه و، در یک کلام، «تطابق» توصیف مینماید. تطابق که حاکی از نوعی عینیت در عین غیریت است به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلا و اشرف میباشد. طبق این اصل، ماهیتی که در عالم ماده با وجودی خاص موجود است با وجود برتر مثالی و عقلی و الهی در عوالم برین حضور دارد. اصل تطابق عوالم در حکمت متعالیه با اصول و قواعد شاخص این مشرب حکمی اثبات و تبیین شده است. این اصول عبارتاند از: صرافت و بساطت وجود، تشکیک، و وجود رابط معلول و ارجاع علیت به تشأن. مبانی مذکور از دیگر سو حکمت متعالیه را به اثبات وحدت شخصی وجود سوق داده است. نتیجۀ این امر جانشینی تجلی و ظهور به جای وجود معلول و همچنین جانشینی تطابق عوالم ظهور به جای تطابق عوالم وجود است.
https://pwq.bou.ac.ir/article_15283_2be49c40309fa03f018e7682dca19e59.pdf
2015-11-22
161
184
تطابق
عوالم
صرافت
بساطت
تشکیک
علیت
تشأن
محمدمهدی
گرجیان
1
دانشیارگروه فلسفۀ دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
سیدمحمود
موسوی
2
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
نرجس
رودگر
n.roodgar@gmail.com
3
دانشجوی دکترای فلسفۀ اسلامی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه
AUTHOR