نفس و موضوعات مربوط به آن از مسائل مهم فلسفی میباشند که اکثر فلاسفه در این باره ارائه نظر نمودهاند. اما مسئلهای که کمتر مورد توجّه قرار گرفته، مسئلة تعدّد نفس و روح است. این بیتوجهی سبب ایجاد شکافهای عمیقی در انظار بزرگان شده است. به نظر میرسد اختلاف در مسائلی مانند تجرّد یا عدم تجرّد نفس، حدوث نفس، حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت، یعنی عدم تفکیک نفس از روح، رخ داده است. بررسی آثار فلاسفة یونان باستان در موضوع فوق، به سبب آنکه افکار آنها تقریباً ریشه و اساس افکار فلاسفة بعدی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این میان، ارسطو به سبب اهمیت ویژهای که به مباحث نفس داده است، برجستگی خاصی نسبت به دیگران دارد. در این نوشتار، نظرات خاص ارسطو پیرامون نفس و اجزاء تشکیل دهندة آن، عقل فعّال و رابطة آن با عقل منفعل، و نیز دیدگاه مفسران ارسطو پیرامون عقل فعّال و عقل منفعل و نیز شواهدی تاریخی برای تأیید این نظر که عقل فعّال ارسطو را میتوان بر روح تطبیق داد بیان گردیده است.