ضرورت علی و معلولی همواره یکی از مباحث مهم و پرچالش فلسفی میان اندیشمندان بوده است. ابنسینا سرآمد فیلسوفان مشائی معتقد است که رابطه علت تامه و معلول ضروری است. وی با اینکه ظاهراً این مسئله را بدیهی میداند، برای آن چند استدلال ذکر میکند. متکلمان و اصولیان و برخی از اساتید معاصر فلسفه مخالف این قاعده هستند. اینان با استناد به اینکه، از یک سو، ادلة ابنسینا و دیگر موافقان این قاعده مصادره به مطلوب هستند و، از سوی دیگر، التزام به این قاعده با اختیار در خداوند و انسان منافات دارد صحت این قاعده را منکر شدهاند. با وجود ادعای این اندیشمندان، به نظر میرسد این قاعده بدیهی باشد و انکار آن مستلزم انکار اصل علیت و اعتقاد به صدفه و اتفاق. به اندکی تأمل، نه تنها پذیرش این قاعده منافاتی با اختیار ندارد بلکه انکار آن مستلزم صدفه و عدم صحت استناد فعل به فاعلش به نحو یقینی است.