دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
بررسی خداشناسی از منظر وحی با تکیه بر المیزان
7
30
FA
روحالله
آدینه
استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
10.22081/pwq.2019.67010
جستار پیشرو بر آن است تا در حوزه خداشناسی که از مهمترین موضوعها در عرصه معارف دینی بهشمار میرود، به دو مسئله مهم، یکی امکان شناخت موجود متناهی و محدودی چون انسان از اوصاف و افعال وجودی نامتناهی به نام خدا و دیگری بررسی مرزها و محدوده این شناخت با تکیه بر تفسیر المیزان بپردازد. بررسی از منظر وحی ما را به این پاسخها رهنمون میکند که آیات فراوان نه تنها بر امکان شناخت خداوند دلالت دارند، بلکه بر ضرورت شناخت او نیز تأکید میکنند و آن را برای انسان، ممکن بر میشمرند. اما این معرفت به دو مقوله ذات و صفات الهی محدود میشود. خداوند، نامتناهی و نامحدود است و سایر موجودات از جمله انسان محدود و متناهی هستند. موجود محدود نمیتواند بر وجود نامحدود احاطه یابد. لذا ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند و اساساً چنین شناختی ممتنع است. اما درباره شناخت اوصاف خداوند میان متکلمان و فلاسفه مسلمان اختلاف است. علامه طباطبائی در المیزان ضمن باطل دانستن مسلک تعطیل و مسلک تشبیه، براین باور است که اوصاف خداوند گرچه قابل شناخت هستند، اما معنای این اوصاف در خداوند با مخلوقات متفاوت است.
حدود شناخت,خداشناسی,ذات,صفات,علامه طباطبائی
https://pwq.bou.ac.ir/article_67010.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67010_894fe101c133988ab3e5431c1e13b52d.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
بررسی انتقادی دیدگاه برخی اصولیان معاصر در باب حقیقت اختیار در پرتوی حکمت متعالیه
31
54
FA
مجید
احسن
0000-0002-0514-7795
استاد مدعو گروه فلسفه دانشگاه تهران
ahsan.majid62@gmail.com
سیدمصطفی
محقق داماد
استاد دانشگاه شهید بهشتی
منیره
پلنگی
دانشیار دانشگاه شهید مطهری
10.22081/pwq.2019.67011
یکی از مبانی انسانشناختی حکمت متعالیه، اختیار است که در بستر دیگر مبانی فلسفی آن تبیین میشود. صدرا دو تعریف از حقیقت اختیار ارائه کرده که متخَّذ از تحلیل واقعیت است. برخی از متفکران علم اصول با بیان اشکالات متعدد گفتهاند این تعاریف، نه برآمده از واقعیت، بلکه برساخته از ذهن فلاسفه برای فرار از شبهه جبری است که لازمه قولشان است؛ زیرا امکان فعل و ترک برای مختار بودن فاعل، موضوعیت دارد که به دلیل قول حکمت متعالیه به جریان عام ضرورت علّی، قابل تصور نیست. بررسی جامع نشان میدهد دیدگاه اصولیان با اشکالات مبنایی و بنایی متعددی مواجه است و تحلیلهای حکمت متعالیه دراینباره، دقیقتر و مبتنی بر واقعیت است؛ چه اینکه ضرورت علّی، نهتنها نافی اختیار نیست، بلکه موکِّد آن است
حکمت متعالیه,اصولیان,اختیار,اراده,ضرورت علّی
https://pwq.bou.ac.ir/article_67011.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67011_628b7419be0deddd0e98b6395d10d7f3.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
بررسی دیدگاه علامه طباطبائی و استاد مصباح یزدی دربارة عوارض ذاتی
55
78
FA
اکبر
اسدپور
کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
akbarasadpoor@yahoo.com
یارعلی
کرد فیروزجایی
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع)
10.22081/pwq.2019.67012
منطقدانان و حکیمان اسلامی معتقدند هر علمی دارای موضوعی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن موضوع بحث میشود، اما در تبیین چیستی عوارض ذاتی با یکدیگر اختلاف دارند. علامه طباطبائی بحث از عوارض ذاتی را در علوم برهانی حقیقی دانسته، پیوندی وثیق میان ذاتی بودن مقدمات برهان و بحث از عوارض ذاتی در علوم برهانی برقرار کرده است؛ لیکن استاد مصباح یزدی ذاتی بودن مقدمات برهان را به معنای بیّن بودن محمولات آنها برای موضوعاتشان دانسته، همچنین معتقد است بحث از عوارض ذاتی مبتنی بر اعتباری است که برای تمایز و طبقهبندی علوم صورت گرفته است. این نوشتار با روشی عقلی ـ تحلیلی به بررسی و نقد دیدگاه علامه طباطبائی و استاد مصباح دربارة عوارض ذاتی پرداخته است. نگارنده هرچند دیدگاه استاد مصباح را درباره اعتباری بودن عوارض ذاتی پذیرفته، معتقد است ذاتی بودن مقدمات برهان متأثر از بحث عوارض ذاتی در علوم برهانی است؛ یعنی شرط ذاتی بودن مقدمات برهان و عوارض ذاتی در علوم برهانی در یک راستا معنا میشوند.
ذاتی,عرض ذاتی,علامه طباطبائی,استاد مصباح یزدی
https://pwq.bou.ac.ir/article_67012.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67012_8c10c57748e54240704bab5257d9acfb.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
بررسی مسئله چیستی نبوّت
79
92
FA
عسگر
دیرباز
استاد دانشگاه قم
a.dirbaz5597@gmail.com
محمود
زارعی بلشتی
دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم (نویسنده مسئول)
m.zarei@stu.qom.ac.ir
10.22081/pwq.2019.67020
در این نوشتار واژههای «نبی» و «نبوت» و تعریف آن از دید متکلمان، حکما و لغویان بیان و بررسی، و با دیدگاه مسیحیت، هندو و بودا مقایسه و از بهترین آن دفاع شده است. بهترین معنا برای واژه نبی، همان معادل فارسی آن، یعنی «پیامبَر» یا «پیغامبَر» است. برایناساس، بهترین تعریف از نبی عبارت است از: «بشری که از سوی خدا برانگیخته شده است تا واسطه <span style="text-decoration: line-through;">بین </span>میان او و خلق باشد تا خبر یا پیامهای الهی بر او وحی شود که به مردم برای هدایتشان ابلاغ کند». برایناساس، نبوت یعنی «واسطه بین خدا و خلق بودن برای رساندن پیام الهی به مردم».
نبی,نبوت,وحی,پیامبر
https://pwq.bou.ac.ir/article_67020.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67020_340a3b6a609e88999244ee6c0900babe.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
جستاری معرفتشناختی در مقایسه تطبیقی رویکردهای فهم قرآن کریم
93
116
FA
محمدمنان
رئیسی
استادیار دانشگاه قم (نویسنده مسئول)
raeesi@iust.ac.ir
مریم
منصوری
کارشناس ارشد فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم
mrymmansouri@yahoo.com
10.22081/pwq.2019.67021
از مهمترین بسترهای تئوریک مؤثر بر شکلگیری مکاتب تفسیری، مباحث منبعث از دانش معرفتشناسی و زیرشاخههای آن است. برای مسئله چگونگیِ فهم و تفسیر متون و بهطورخاص قرآن کریم، سه رویکرد معرفتشناختی متصوّر است. در رویکرد اول (مخاطبمحور)، مخاطب و پیشدانستههای او، رکن اصلیِ فرایند فهم تلقّی میشود و ازآنجاکه پیشدانستههای هر مخاطب با دیگری متمایز است، معانی استنباطشده نیز متمایز است و همه این معانی نیز موجّه تلقّی میشود. در رویکرد دوم (مؤلفمحور)، معنای نهاییِ متن، حقیقتی است قابل فهم که باید طی فرایندی مضبوط به آن نایل شد و کشف مقصودِ مؤلف طی تفسیر متن (در این مقاله، متن قرآن)، هرچند دشوار باشد، ناممکن نیست و تنها معنایی موجّه تلقّی میگردد که متناظر با این مقصود باشد.
در این مقاله ضمن مقایسه تطبیقی دو رویکرد پیشگفته، رویکرد سومی (متنمحور) که شالوده معرفتیِ آن بر آموزههای اسلامی مبتنی است، تبیین میگردد که طبق آن، رکن اصلی در فرایند فهم، خودِ اثر یا متن قرآن کریم است. ضمن تطبیق رویکردهای سهگانه فوق، با استفاده از روشهای تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی، این نتیجه حاصل شده است که در میان این رویکردها، رویکرد متنمحور برای فهم قرآن کریم از وجاهت بیشتری برخوردار است و با کاربست این رویکرد، دستیابی به عمق مدلولهای معناییِ آیات قرآن کریم محتملتر مینماید و موفقیت برخی تفاسیر معتبر نظیر المیزان را میتوان با توجه به همین مهم رمزگشایی نمود.
قرآن کریم,معرفتشناسی,فرایند فهم,معنای متن,مخاطب
https://pwq.bou.ac.ir/article_67021.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67021_65ee99d4b4de38c82c623f7937a23729.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
تحلیل نقش گرایشهای فطری در تصمیمگیری انسان از نظرگاه علامه طباطبائی
117
144
FA
مهران
رضایی
استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مازندران
m.rezaee@umz.ac.ir
سید مهدی
امامیجمعه
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان(نویسنده مسئول)
محمد
بیدهندی
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
bidhendimohammad@yahoo.com
10.22081/pwq.2019.67022
«فلسفه تصمیم» از مباحث مطالعاتی جدید است. در همین راستا، ارائه تحلیل منسجم و یکپارچه از «فرایند اثرگذاریِ گرایشهای فطری در تصمیمگیری»، مبحثی نو و حایز اهمیت است. مسئله پژوهش حاضر این است که: از نظرگاه علامه طباطبائی، گرایشهای فطری در تصمیمگیری انسان چه نقشی ایفا میکنند؟ مبتنی بر روش تحلیل محتوا و اسنادی، بررسی آثار علامه طباطبائی ما را به این نتایج رهنمون میکند که از منظر توصیفی، این گرایشها، با واسطه کششهایی که در فرد ایجاد میکنند، در تصمیمگیری انسانها اثرگذارند. دو متغیر «میزان ظهور» و «میزان حضورِ» گرایشها – با تأثیر ذومراتب و مشکک- در این زمینه تعیینکنندهاند؛ ارائه مدل مفهومیِ «مؤلفههای تأثیر تشکیکیِ یک گرایش فطری در تصمیمگیری» ماحصل این تحلیل است. از منظر توصیهای، این گرایشها، «سنجه» برای تصمیمگیری هستند. در بررسی مصداقی، کارکردهای چند نمونه از گرایشها (گرایش به حقیقت، گرایش به کمال مطلق و گرایش به زیبایی) مورد تحلیل قرار گرفتهاند. به فراخور بخشهای پژوهش، از مدلهای مفهومی و همچنین نمادگذاریهای متعدد در جهت ارائه تحلیلی دیدگاهها بهرهگیری شده است.
گرایشهای فطری,تصمیمگیری,فلسفه تصمیم,علامه طباطبائی
https://pwq.bou.ac.ir/article_67022.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67022_b50e0b84eee83033c68e4f5db72f4d33.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق
145
178
FA
حسین
سوزنچی
0000-0003-1733-3138
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع)
souzanchi@bou.ac.ir
10.22081/pwq.2019.67023
اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزارههای عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی میدانند و هم در تقدم بخشیدن «گزارههای یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزارههایی را بسیار ناچیز میدانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفتشناختی نمیرسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری ـ که آن را همان اخلاق سکولار میدانند ـ هماهنگ سازد و تمامی گزارههای فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد.
در این مقاله نشان داده میشود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشهای متکی است و نهتنها احکام ظن در عرصههای مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزارههای «عقلگریز» در ساحت عقل عملی) بیتوجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزارههای تکلیفی در فقه ـ بلکه در هر نظام حقوقی ـ نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصهها، معلوم میشود مشی عمومیِ فقها در کمتوجهی به آنچه به عنوان گزارههای ظنی عقل عملی مطرح میشود، مبتنی بر مبانی معرفتشناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.
فقه,اخلاق,شریعت,شرع,عقل,ظن معتبر,عقل مفاهمه
https://pwq.bou.ac.ir/article_67023.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67023_7bedada9d87c3004b05b7b9381122cca.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
تحلیل و بررسی تفاسیر رایج و جدید از فلسفه دین کانت
179
214
FA
مصطفی
صالحی اردکانی
دکتری دینپژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب
tahatooba@gmail.com
احمدرضا
مفتاح
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب
10.22081/pwq.2019.67024
پاسخ به این پرسش که آیا دین، نقشی سازنده و مهم در نظام فلسفی کانت ایفا میکند یا تنها مسئلهای فرعی است، از دیرباز مورد اهتمام کانتپژوهان بوده است. آنها گرچه رویکرد یکسانی در تفسیر مدعیات الاهیاتی و دینی کانت نداشتهاند، اما عموماً با تمرکز بر محتوای نقد عقل محض و نتیجه طبیعی آن که همانا نفی امکان معرفت نظری به خداست، اثر او بر این حوزه را منفی برآورد کردهاند. با این وجود، ازحدود سه دهه گذشته، در کشورهای انگلیسی زبان، موج تفسیری جدیدی ظهور کرده است که سعی در به چالش کشیدن این نگاه رایج دارد. طرفداران این موج جدید، برخلاف مفسران سنتی، دیدگاه یا حتی روش واحدی در مطالعه آثار کانت ندارند، اما همگی بر این واقعیت متفقاند که بررسی نظاممند و همه جانبه آثار کانت، اعم از فلسفی و غیر فلسفی برای بهدست آوردن دیدگاه واقعی او درباره دین و الاهیات ضرورت دارد. آنان همچنین تأکید ویژهای بر بازخوانی کتاب دین در حدود عقل محض داشتهاند. نتیجه مشترک تلاشهای تفسیری آنان این مدعاست که رویکرد کانت به دین و الهیات ایجابی و اصلاحی بوده است. ما در این نوشتار، ضمن معرفی نحلههای اصلی تفاسیر سنتی، به معرفی اجمالی موج جدید تفسیری از طریق تبیین رویکرد و بررسی بعضی آثار شاخص آنان خواهیم پرداخت
کانت,فلسفه دین کانت,تفاسیر سنتی,تفاسیر جدید,پامکوئیست
https://pwq.bou.ac.ir/article_67024.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67024_1b27dc6dc509425283ddadd2b72549b4.pdf
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت
2008-9309
2783-4131
11
بهار 98 -مسلسل 39
2019
05
22
سلوک معنوی و بایستگی آن در تعالیم اهلبیت(ع)
215
240
FA
اصغر
نوروزی
استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
eam@qabas.org
10.22081/pwq.2019.67025
سلوک معنوی، همان حرکت و صیرورت باطنی در جهت تقرب به خداوند و در نهایت، وصول به حقّ و فنای در حق به معنای درست آن است. هر عمل سلوکی، مستلزم نوعی حرکت و تعالی روحی به سوی درجات عالی کمال، و متضمن نوعی معرفت باطنی و عرفانی به خداوند است. تعالیم اهلبیت(ع) بهروشنی بر حقیقت، عناصر و مؤلفههای سیر و سلوک عرفانی و نیز ضرورت آن دلالت دارند. در بخش اول این مقاله، به بررسی سلوک معنوی و عناصر و مؤلفههای آن در تعالیم اهلبیت(ع) پرداخته شده است. از سوی دیگر، سلوک معنوی به معنای فوق، ضرورتی تردیدناپذیر برای سعادت انسان است. این شایستگی و بایستگی سلوک عرفانی، در جهت آزادی از بند تعلقات نفسانی، رسیدن به درجات نهایی ایمان و در نهایت، دستیابی به معرفت شهودی از خود و خداوند است که در بخش دوم این مقاله به آن پرداخته شده است. پاسخ به چند ابهام درباره ضرورت سلوک معنوی، بخش پایانی این نوشتار خواهد بود
حقیقت سلوک,ضرورت سلوک,عرفان,احادیث,اهلبیت(ع)
https://pwq.bou.ac.ir/article_67025.html
https://pwq.bou.ac.ir/article_67025_b49f4800a310d2a23387412fef50c7bd.pdf