پارادایم یا مبنا؛ امکان، گونه‌ها و نقش آن در معرفت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استاد مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

چکیده

از پایه‌ای‌ترین و مهم‌ترین مسائل روش‌شناسی که پیوند تنگاتنگی با معرفت‌شناسی دارد این مسئله است که پارادایم‌ها، به معنای مبانی، چه نقشی در معرفت و دستیابی به واقعیت دارند؟ آیا مبنایی بر دیگر مبانی یا پارادایم‌ها برتری دارد و می‌توان بر پایة این برتری آن را بر دیگر پارادایم‌ها ترجیح داد؟
بدین‌سان، در این پژوهش، با تأکید بر نادرستی آموزة چهارچوب و نامعقول بودن آن، تمایز میان چهارچوب‌ ذهنی و مبنا و نیز ویژگی‌های‌شان را وامی‌کاویم و امکان پذیرش پارادایم‌ها به معنای مبانی را بررسی می‌کنیم و به پژوهش در این مسئله می‌پردازیم که پارادایم‌ها، به معنای مبانی، چه نقشی در معرفت و دستیابی به واقعیت دارند. در پایان، گونه‌های پارادایم‌ (مبنا) را بررسی می‌کنیم. مهم‌ترین دستاورد این اندیشه‌ورزی این است که از هر مبنایی ویژه، دیدگاهی متناسب با آن برمی‌خیزد. مبانی، به‌ویژه مبانی معرفت‌شناختی، نقشی ژرف در نظریه‌های ما دارند. آیا پیامد این تکثر، شکاکیت در روش‌شناسی علوم است؟ در این وضعیت، کدام شیوة پژوهش را برگزینیم؟ پایان‌بخش این نوشتار کاوش و تلاش برای یافتن راه‌حل این مسئلة دشوار است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Paradigm or Principle; Its Types and Its Part in Knowledge

نویسنده [English]

  • Mohamad Hoseinzada
Professor at Imam Khomeini Education and Research Institution
چکیده [English]

Among the most fundamental and important methodological problems being in close relation with epistemology consists in the problem that what the part of paradigms, namely principles, in knowledge and attaining reality is. May one paradigm be regarded as superior to some other paradigm(s) to be preferred? In the paper, therefore, with an emphasis on irrationality of the teaching of framework, the distinction between mental frame and principles as well as their qualities have been studied. Again, possibility for agreeing with paradigms meant by the meaning of principles has been surveyed; in addition, the part of such a meaning of paradigm in appearance of knowledge and attaining reality has been made clear. Finally, all types of paradigm has been studied. As concluded in the study, from each principle, some view appropriate to itself would appear. Principles, particularly those of epistemology, are of considerable part in theories. Would such a multiplicity lead to a kind of skepticism in methodology of sciences? If any, what method may be preferred? The study has ended with an attempt to find a solution for the question.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Paradigm
  • Realism
  • Knowledge
  • Epistemological Principles
  • reality
  • Methodological Principles