بررسی تحلیلی - انتقادی دیدگاه‌ها در مسأله «ملاک حاجت معلول به علّت» و مقایسه شان با فرازهایی از نهج البلاغه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه گنبد کاووس، گنبدکاووس

10.22081/pwq.2023.74525

چکیده

در مسأله ملاک نیازمندی معلول به علّت، چند نظریه عمده مطرح شده است که عبارت است از: نظریه حدوث، نظریه امکان ماهوی، نظریه امکان فقری و نظریه امکان معنایی. مدافعان هر یک از این نظریه‌ها کوشیده‌اند برای تأیید نظریة خود به فرازهایی از کتاب نهج البلاغه استناد کنند. پرسش اصلی این پژوهش این است که هر کدام از این نظریه‌ها تا چه میزان با فرازهای کتاب نهج البلاغه هماهنگ است؟ در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی نسبت هر کدام از نظریه‌ها با محتوای فرازهای نهج البلاغه پرداخته شده است. بر اساس یافته‌های این تحقیق، می‌توان از نظریة امکان معنایی به این صورت دفاع کرد که «امکان خاص» صفت اختصاصی ماهیّت نیست و علاوه بر معانی ماهوی، معانی وجودی و عدمی نیز می‌توانند موصوف به این صفت باشند و اتّصاف به این صفت، سبب نیازمندی این امور به علّت است. افزون بر این، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مراد مشهور حکما از ماهیّت در نظریة امکان ذاتی، معنای خاصّ ماهیّت - «ما یُقال فی جواب ما هو» - نیست؛ بلکه مقصود آنها ماهیّت به معنای اعم است که شامل هر معنا و حقیقتی می‌شود که قابلیّت موجود شدن و معدوم شدن دارد. هم چنین صفت حدوث و صفت امکان فقری نیز می‌توانند علامت اتّصاف موصوف‌شان به صفت امکان خاص و نشانه نیازمندی معلول به علّت شمرده شوند؛ نه آن که این دو صفت سبب برای نیازمندی معلول به علّت باشد. فرازهایی از کتاب نهج البلاغه می‌تواند تأییدی بر این مطلب باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Analytical-critical review of views on the issue of "criterion of the effect's need for the cause" and comparing them with passages from Nahj al-Balagha

نویسنده [English]

  • seyedjavad ahmadi
Assistant Professor and Member of the Fcuty of Islamic Maaref of Gonbad Kavous University
چکیده [English]

 In the issue of the criterion of needing the effect to the cause, several major theories have been proposed, which are: the theory of occurrence, the theory of substantive possibility, the theory of the possibility of existential poverty, and the theory of semantic possibility. The defenders of each of these theories have tried to cite passages from the book of Nahj al-Balagha to confirm their theory. The main question of this research is to what extent each of these theories is compatible with the verses of Nahj al-Balagheh book. In this article, using analytical-critical method, the ratio of each of the theories with the content of Nahj al-Balaghah passages has been investigated. Based on the findings of this research, the theory of semantic possibility can be defended in such a way that "particular possibility" is not a special attribute of nature, and in addition to substantive meanings, existential and non-existent meanings can also be attributed to this attribute, and the attribution to this attribute is the reason for the need for this Things are for a reason. In addition to this, there are evidences that show that what the famous sages mean by nature in the theory of inherent possibility is not the special meaning of nature - "Ma yûqal fi juab ma ho" -. Rather, they mean nature in the general sense, which includes every meaning and truth that has the ability to exist and disappear. Also, the attribute of occurrence and the attribute of possibility of existential poverty can also be considered as a sign of their description as a special possibility attribute and a sign of the need of the effect for the cause; Not that these two attributes are the reason for the effect's need for the cause. Some passages from the book of Nahj al-Balagheh can be a confirmation of this matter

کلیدواژه‌ها [English]

  • : the theory of occurrence
  • the theory of substantive possibility
  • the theory of existential poverty
  • the theory of semantic possibility
  • Nahj al-Balagha

عنوان مقاله [العربیة]

مراجعة تحلیلیة نقدیة لوجهات النظر حول مسألة "معیار حاجة الممکن للعلّه" ومقارنتها بمقاطع من نهج البلاغة

چکیده [العربیة]

فی قضیة معیار الحاجة إلى التأثیر للسبب ، تم اقتراح العدید من النظریات الرئیسیة ، وهی: نظریة الحدوث ، نظریة الامکان الماهوی، نظریة الامکان الفقری، نظریة الامکان الدلالی. حاول المدافعون عن کل من هذه النظریات الاستشهاد بمقاطع من کتاب نهج البلاغة لتأکید نظریتهم. السؤال الرئیسی فی هذا البحث هو إلى أی مدى تتوافق کل من هذه النظریات مع آیات کتاب نهج البلاغة. فی هذا المقال ، وباستخدام الأسلوب التحلیلی النقدی ، تم التحقق من نسبة کل من النظریات مع محتوى فقرات نهج البلاغة. استنادًا إلى نتائج هذا البحث ، یمکن الدفاع عن نظریة الامکان الدلالی بحیث لا تکون "الامکان الخاص" سمة خاصة للطبیعة ، بالإضافة إلى المعانی الماهویة ، یمکن أیضًا إسناد المعانی الوجودیة وغیر الموجودة لهذه الصفة ، والإسناد إلى هذه السمة هو سبب الحاجة إلى هذه الأشیاء لسبب. بالإضافة إلى ذلک ، هناک أدلة تظهر أن ما یقصده الحکماء المشهورون بالطبیعة فی نظریة الامکان المتأصل لیس المعنى الخاص للطبیعة (ما یقال فی جواب ماهو؟) بل تعنی الطبیعة بالمعنى العام الذی یتضمن کل معنى وحقیقة لها القدرة على الوجود والاختفاء. کما یمکن اعتبار سمة الحدوث و الامکان الخاصّ و الامکان الفقری کعلامة على وصفها کسمة الامکان الخاصّ وعلامة على الحاجة إلى تأثیر السبب ؛ لا یعنی أن هاتین السمتین هما سبب حاجة الممکن إلى السبب. بعض المقاطع من کتاب نهج البلاغة یمکن أن تکون تأکیدا لهذا الأمر.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • نظریة الحدوث
  • نظریة الامکان الماهوی
  • نظریة الفقر الوجودیّ
  • نظریة الامکان الدلالی
  • نهج البلاغة